Lilypie Third Birthday tickers
دوستان اگه در دیدن عکسها با مشکل مواجهین پیشنهاد میشه فعلا از ف-ی-ل-ت-ر شکن یا vpn استفاده بفرمایید.

۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه

هانا در 18 ماهگی(به دليل مشكلات فني در سايت، از گذاشتن عكس اجبارا و فعلا معذوريم!)


هانا الان 18 ماهشه و در اوج شلوغی و شیطونی و حرف گوش نکردن.تازه داره زبون باز میکنه و گاهی کلمه های قشنگی میگه مثل توت که با تشدید فراوان از هر دو طرف به زبون هانا میشه "تـــــــــوتتتت".دیروز کیف مامانیش رو که من باشم وا کرده بود و عکس خودش رو نشون میداد و میگفت نانا!!کلی هم از دیدن خودش خوشحال بود.همینطور که میبینین درکل از کند و کاو کیف من احساس بسیار خوبی دارن ایشون! و اما اولين جمله اي كه تونست بگه كه هم فعل و هم فاعل داشت: "داغ بــــــــود." (با اشاره به ليوان چاييش).علاقه فراوان به cd كه فعلا بهش ميگه" دي ديييييييي" فكر ميكنم تركيبي از دو وا‍ژه cd و dvd باشه!
هانا اسپري كن رو همه تقريبا همه مي دونن كه چقدر قشنگ با اشاره دست ميگه:"پيــــــششششش".البته فقط وقتي كه سرحال باشه اين لطف رو شامل حال ما ميكنه.

واکسن 18 ماهگی رو هم زدیم به سلامتي كه یه کوچولو اذیت شد و یکی دو روز دمق بود اما خدا رو شکر فعلا تا مدت چند سال از واكسن زدنها در امانیم.(عكس از حال و روز هانا داشتيم اما نشد بزاريم)

چند وقت پيش برای اولین بار هانا یه سفر به شمال داشت.جنگل و کوه و دریا...و خیلی هم بهش خوش گذشت.هانا عاشق آب بازیه و معلومه که دیگه چقدر دریا رو دوست داره.بیرون آوردنش از تو آب خودش داستانی بود...راستي هانا تو مسافرت خوش خواب ميشه!
فعلا همه چي آرومه و غصه ها خوابيدن خدا روشكر.جز غصه دوري مامان جون كه رفته سفر پيش دايي بابك.
از اينكه فعلا نتونستيم گزارش اينبار رو مصور كنيم بسيار دلخور و غصه منديم.اميدوارم اين يه مشكل موقتي باشه