میان بقچه ی زمینهمیشه یک صدای خوبیک طلوع تازه هستکه دست های لخت هر درختو چشم های هر پرنده ی مهاجری در انتظار اوستو دیدنشاگر چه بارها و بارهاولی درست مثل خنده ای دوباره تازه استو راه اودر امتداد راه سبز جویباردرون قلب دانه ای به زیر خاککنار من ، کنار توو نام او، بهـــــــــــــــار...
۱۳۹۰ فروردین ۱۳, شنبه
نوروز1390 مبارک
اشتراک در:
پستها (Atom)