میان بقچه ی زمینهمیشه یک صدای خوبیک طلوع تازه هستکه دست های لخت هر درختو چشم های هر پرنده ی مهاجری در انتظار اوستو دیدنشاگر چه بارها و بارهاولی درست مثل خنده ای دوباره تازه استو راه اودر امتداد راه سبز جویباردرون قلب دانه ای به زیر خاککنار من ، کنار توو نام او، بهـــــــــــــــار...
۱۳۹۰ فروردین ۱۳, شنبه
نوروز1390 مبارک
۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه
زمستان تو را به سلامت...
زمستون سرد شهر ما کم کم با اومدن بهار داره رخت و لباسش رو جمع میکنه و میره.یه بار دیگه بهار میاد و لبخند زنان با خودش طراوت و نشاط میاره...اونچه که میمونه یه مشت خاطرات زیبا و نازیباست که دفتر ذهن انسان اونها رو در گوشه کناری با خط خوش مینویسه تا یادگار بمونه.پیشاپیش رسیدن بهار سال 90 رو به همه عزیزانم تبریک میگم و برای تک تکشون بهترین ها رو آرزو می کنم ودفتر خاطرات امسال مون رو با چند تا عکس زمستونی از هانا می بندم واینجا روآماده اومدن بهار زیبا می کنم.عیـــــــــــــد مبــــــــــــــــارک
۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه
دومین سالگرد تولد هانا
تولـــدت مبــــــــــــــارک گل من دومین تولد هانای ما به چشم بهم زدنی رسید. تولدت مبارک گل من...صد سال به این سالها دخترکم
امسال جشن تولد هانا رو با یه مراسم کوچولوی خونوادگی یه پنجشنبه شب زمستونی برگزار کردیم
امسال جشن تولد هانا رو با یه مراسم کوچولوی خونوادگی یه پنجشنبه شب زمستونی برگزار کردیم
اشتراک در:
پستها (Atom)