چند روز پیش بود که خانوادگی مشغول به تمیز کردن اتاق هانا شدیم.چون قرار بود چند تا از دوستای مامانی و البته دوستای هانایی هم باهاشون بیان خونمون.حتی ناز ناز مامان هم این وسط مشغول تمیز کاری شد و گاهی اوقات هم البته مشغول عملیات تخریبی و شیطونک بازی بـــــود.
خلاصه ... بعد ازیه تلاش خانوادگــــــــی نیم روز نتیجه این شد...یه اتاق خوشگل مامانی و مرتب ومنظم و چنین و چنــــــــــان...هانا:این هم نتیجه زحمتهای مـــــــن...خسته شدمــــــــــا
وخلاصه یه آماده باشی به همه کتابها و اسباب بازیا و پازلها و اینا دادیم و قرار شد تا روز مهمونی هیچکی از جاش تکون نخوره!امون از دست این هانایی عشق کتاب و نقاشی...
روز مهمونی که رسید هانا قشنگه آماده شد و خاله بنفشه هم گیره های صورتیش رو براش زد و کفشهای سفیدش رو پوشوند...
و هانا خانوم مرتب شده منتظر اومدن دوستهاش شد...
دخملی مهمون نواز از دیدن دوستهاش خیلی خوشحال شـــــده
دوست جونا باز هم تشریف بیارین... بــــــــــــــوس